English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9149 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
alternate escort operating base U پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fleet operating base U پایگاه عملیاتی ناوگان
base of operations U پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
high low jack U پاسور
passer U پاسور
air guard U پاسور هوایی
frigates U ناو پاسور فریگت
frigate U ناو پاسور فریگت
house of cards U ساختمان با ورقهای پاسور
antisubmarine air escort U هواپیمای پاسور هوایی ضدزیردریایی
digger U پاسور ماهر درپاس نزدیک زمین
current operating allowance U سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
queried U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
aggregate U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
aggregates U تابع محاسباتی پایگاه داده که روی فیلد انتخاب شده هر رکورد پایگاه داده اجرا می شود
query U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries U زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
roll back U کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
area of operational interest U منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
station list U فهرست قسمتهای پایگاه دفترچه راهنمای قسمتهای مختلف پایگاه
privacy U قانونی که کاربران غیر محغاز نمیتوانند درباره افراد خصوصی از پایگاه داده ها داده دریافت کنند یا هر شخص فقط میتواند اطلاعات مربوط به خودش را در پایگاه داده بداند
languages U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language U زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
sql U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و معروف استاندارد که برای تولید پرسش هایی برای داده از پایگاه داده ها به کار می رود
structuring U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structures U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
structure U زبان برنامه نویسی پایگاه داده ساده و متداول که برای تولید پاسخ برای بازیابی داده از پایگاه داده ها استفاده میشود
dense index U اندیس پایگاه داده حاوی آدرس یا ورودی برای هر موضوع یا ورودی در پایگاه داده
queries U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
query U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying U زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
secondary U یدکی
fail back U یدکی
alternates U یدکی
refilling U یدکی
alternated U یدکی
auxiliaries U یدکی
extras U یدکی
auxiliary U یدکی
extra- U یدکی
extra U یدکی
alternate U یدکی
refill U یدکی
spared U یدکی
refilled U یدکی
spare U یدکی
refills U یدکی
auxiliary circuit U مدار یدکی
parts U قطعات یدکی
repair parts U قطعات یدکی
spare parts U قطعات یدکی
alternate water terminal U باراندازابی یدکی
secondary position U موضع یدکی
alternate position U موضع یدکی
alternate headquarters U قرارگاه یدکی
accessory equipment U وسایل یدکی
accessory U لوازم یدکی
alternate aerodrome U فرودگاه یدکی
auxiliary equipment U وسایل یدکی
filler depot U انبار یدکی
spare U اسباب یدکی
hack chronometer U کرونومتر یدکی
accessory U وسیله یدکی
coarse sight U دوربین یدکی
spared U اسباب یدکی
bingo field U فرودگاه یدکی
accessory equipment U تجهیزات یدکی
accessories U لوازم یدکی
replacement part U قطعه یدکی
supplementary position U موضع یدکی
stand by battery U باتری یدکی
part U قطعه یدکی
reserves U احتیاط یدکی
reserving U احتیاط یدکی
reserve U احتیاط یدکی
spareable U یدکی شدنی
QBE U زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
operation code U کد عملیاتی
operating U عملیاتی
operations code U کد عملیاتی
operational U عملیاتی
operational code U کد عملیاتی
accessory box جعبه لوازم یدکی
spares stock U موجودی لوازم یدکی
spare parts list U فهرست لوازم یدکی
hack chronometer U ساعت شماردقیق یدکی
sustainer U سیستم خرج یدکی
part U اسباب یدکی اتومبیل
auxiliary spark gap U دهانه جرقه یدکی
alternate traversing fire U اتش یدکی سمتی
by pass U لوله یدکی جا گذاشتن
alternate traversing fire U اتش یدکی در سمت
common parts U قطعات یدکی عمومی
operational problems U مسائل عملیاتی
operating budget U بودجه عملیاتی
action parameters U پارامترهای عملیاتی
mission load U اماد عملیاتی
operating cost U مخارج عملیاتی
operating expenses U مخارج عملیاتی
operating loss U زیان عملیاتی
operating profit U سود عملیاتی
component operation U عناصر عملیاتی
operation overlay U کالک عملیاتی
concept of operation U تدبیر عملیاتی
cruising range U برد عملیاتی
operating cost U هزینه عملیاتی
staging area U منطقه عملیاتی
incident U حادثه عملیاتی
incidents U حادثه عملیاتی
throughput U توان عملیاتی
operating speed U سرعت عملیاتی
elements U عنصر عملیاتی
element U عنصر عملیاتی
flowchart U شمای عملیاتی
functional specification U مشخصه عملیاتی
operating ratio U نرخ عملیاتی
operation research U پژوهش عملیاتی
operational management U مدیریت عملیاتی
operational costs U هزینههای عملیاتی
operational headquarters U ستاد عملیاتی
operations code U رمز عملیاتی
endurance U برد عملیاتی
operationalism U عملیاتی نگری
operational route U جاده عملیاتی
operational reserve U احتیاط عملیاتی
operational route U مسیر عملیاتی
operational reserve U ذخیره عملیاتی
operational research U تحقیق عملیاتی
operational readiness U امادگی عملیاتی
operation order U دستور عملیاتی
operation map U نقشه عملیاتی
operating ratio U نسبت عملیاتی
preoperational U پیش عملیاتی
operational definition U تعریف عملیاتی
operating staff U کارمندان عملیاتی
operating temperature U دمای عملیاتی
operational environment U محیط عملیاتی
operation annexes U پیوستهای عملیاتی
operating weight U وزن عملیاتی
jato unit U موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
spares U اقلام اضافی وسایل یدکی
spare U برای یدکی نگاه داشتن
to tow a vehicle [to a place] U یدکی کشیدن خودرویی [به جایی]
secondary cone U برج هدایت یدکی ناو
spared U برای یدکی نگاه داشتن
action U کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
operational performance category U طبقه امادگی عملیاتی
actions U کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
standing operating procedures U روش جاری عملیاتی
effective through put U توان عملیاتی موثر
operational performance category U امادگی عملیاتی از طبقه
commander's concept U تدبیر عملیاتی فرمانده
operational amplifier U تقویت کننده عملیاتی
functional units of a computer U واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
operational command U فرماندهی از نظر عملیاتی
radius of action U برد عملیاتی هواپیما
mission load U بار مبنای عملیاتی
scheme of command U طرح عملیاتی یکان
operational weapon U جنگ افزار عملیاتی
recovery airfield U فرودگاه مخصوص فروداضطراری هواپیماهافرودگاه یدکی
game cycle U دورههای عملیاتی بازی جنگ
not operationally ready U غیر اماده ازنظر عملیاتی
zeroed out U غیر عملیاتی شدن یکان
chopped U تعویض کنترل عملیاتی یکانها
chop U تعویض کنترل عملیاتی یکانها
present work U عملیاتی که اکنون انجام شده است
operationally ready U حاضر به عمل اماده از نظر عملیاتی
sequential U عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
change of operation control U تغییر در نوع کنترل عملیاتی یاتعویض ان
sop U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sops U رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
transponder india U رادار مراقبتی یدکی یا رادارهوانوردی شخصی بین المللی
radiological operations U عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
routing U عملیاتی که درحین مسیریابی پیام انجام می شوند
monadic U مربوط است به عملیاتی که فقط از یک اپراند استفاده میکند
rated through put U ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
target offset methode U روش نشان دادن هدفها روی نقشه ها یا طرحهای عملیاتی
cold rolling U عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
replication U 1-قطعه یدکی درسیستم درصورت بروزخطا یا خرابی . 2-کپی کردن دکورد یا داده درمحل دیگری
process bound U برنامه عملیاتی و محاسباتی شرایطی که در ان سیستم کامپیوتری توسط سرعت پردازنده محدود میشود
counter revolution U عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
fix U 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
fixes U 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
atomic U 1-مربوط به یک اتم 2-عملیاتی که اگر در حین پردازش قط ع شود داده را به وضع اولیه خود بر می گرداند
unmodified instruction U دستور برنامه که مستقیماگ و بدون تغییرات اجرا میشود تا عملیاتی که باید انجام شود را بدست آورد
simulation U عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
simulations U عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد
running spare U قطعات یدکی مورد نیاز واضافی قطعات اضافی همراه وسیله
finder U عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
pressure breathing U تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
stationed U پایگاه
sites U پایگاه
platform U پایگاه
status U پایگاه
campound U پایگاه
aboard U در پایگاه
platforms U پایگاه
sited U پایگاه
Recent search history Forum search
1Rotating machinery capable of supplying or absorbing real and reactive power in any of a number of operating quadrant combinations.
1summer camp
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com